05 August 2008

عاشق شو
وگرنه کار جهان روزی به پایان میرسد.
متعلق عشق مهم نیست
مهم آن است که گل عشق در تو بشکفد
بگذار عشق خاصیت تو باشد
عشق نباید به معنای رابطه خاص تو با کسی باشد زیرا در این صورت عشق تو
یکی را به خود راه می دهد
و همه جهان را از خانه وجودت بیرون می کند
این معامله خطرناک است ...
هستی، مدام بارن عشق خود را بر تو می بارد
نا سپاسی ست اگر به همه هستی، تنها به خاطر یک نفر،
بی اعتنا باشی.
...

و بگذار همه هستی محبوب تو باشد...
هنگامی که عشق تو چتر خویش را بر همه چیز و همه کس می گسترد،
هنگامی که عشق تو مرز نمی شناسد،
هنگامی که عشق تو در هیچ قفسی گرفتار نمی آید،
هنگامی که عشق تو قید و شرط نمی شناسد،
هنگامی که عشق به نحوه بودن تو تبدیل می شود.

آن گاه عشق تو ،
نیایش مدام توست.
آن گاه عشق تو ،
مراقبه ژرف توست.
آن گاه عشق تو ،
تو را آزاد می کند.

تنها عشق است که می رهاند.
عشق، آزادی ست.
اوشو

02 August 2008

شعرى از پابلو نرودا



به آرامی آغاز به مردن مي‌كنی
اگر سفر نكنی،اگر كتابی نخوانی
،اگر به اصوات زندگی گوش ندهی
،اگر از خودت قدردانی نكنی

به آرامی آغاز به مردن مي‌كنی
زماني كه خودباوري را در خودت بكشی
،وقتي نگذاري ديگران به تو كمك كنند.

به آرامي آغاز به مردن مي‌كنی
اگر برده‏ی عادات خود شوی،
اگر هميشه از يك راه تكراری بروی
…اگر روزمرّگی را تغيير ندهی
اگر رنگ‏های متفاوت به تن نكنی،
يا اگر با افراد ناشناس صحبت نكنی.
تو به آرامی آغاز به مردن مي‏كنی
اگر از شور و حرارت
،از احساسات سركش
،و از چيزهايی كه چشمانت را به درخشش وامی‌دارند
،و ضربان قلبت را تندتر مي‌كنند،دوری كنی . .. .،

تو به آرامی آغاز به مردن مي‌كنی
اگر هنگامی كه با شغلت
،‌ يا عشقت شاد نيستی
آن را عوض نكنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی،
اگر ورای روياها نروی،
اگر به خودت اجازه ندهی
كه حداقل يك بار در تمام زندگي‏ات
ورای مصلحت‌انديشی بروی
. . .
امروز
زندگی را آغاز كن
!امروز مخاطره كن
!امروز كاری كن
!نگذار كه به آرامی بميری
!شادی را فراموش نكن
ترجمه از احمد شاملو

08 June 2008

نه اینکه هیچ خبری نباشه, ولی این روزها اینقدر درگیر امتحان و پروژه پایانی هستم که
...


27 May 2008

برنده مسابقه برج سیگنال



ژان نوول مسابقه را برد

26 May 2008

مسابقه برج جدید محله دفانس پاریس

فردا برنده مسابقه برج جدید محله دفانس پاریس مشخص خواهد شد. دانیل لیبسکیند یکی از شرکت کنندگان این مسابقه در مصاحبه ای که به این منظور انجام شده است می گوید این برج یک نشانه خواهد بود, نشانه ای که پاریس را به عنوان یک شهر منحصر به فرد در جهان مطرح خواهد کرد. البته برای عرضه کردن پروژه اش باید هم این را بگوید شاید می داند که این گزارش در روزنامه مترو که به صورت رایگان در اختیار همه اقشار جامعه قرار می گیرد چاپ خواهد شد.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا یک برج دیگر؟ مطرح می کند که این برج بر خلاف دیگر برجهای اداری-تجاری دفانس که به صورت مقطعی در شبانه روز زنده و پویا هستند, به صورت 24 ساعته و هفت روز هفته در حرکت و پویایی خواهد بود.
او در توضیح نحوه کارش می گوید : "باید بتوانم پروژه ام را به روش سنتی روی کاغذ ترسیم کنم ." از نظر او ورقه سفید وجود ندارد و هر کاغذ سفیدی حامل ایده ای خارق العاده است.
در انتها لیبسکیند از موسیقی به عنوان عامل الهام دهنده در کارهایش یاد می کند." جان سباستین باخ یک معمار باور نکردنی بوده است." از نظر او یک قطعه موسیقی, یک فضای معماری است. او اشاره می کند که برای طراحی در مکانی خاص ابتدا به موسیقی خاص آن نقطه جغرافیایی گوش می دهد . جالب است که این فضای موسیقی در کارهای لیبسکیند و خصوصا در این پروژه خاص دیده می شود.

پروژه پیشنهادی دانیل لیبسکیند

و چهار فینالیست دیگر مسابقه از این قرارند


ژان نوول




نورمن فاستر




ژک فریه


ویل مت و ستیون هال

19 May 2008

Le clitoris, ce cher inconnu


داشتم در سایت آرته چرخ میزدم و فیلمهای مربوط به معماری را نگاه می کردم تا اینکه چشمم به گوشه چپ تصویر افتاد. دومین فیلم پرفروش سایت فیلم مستندی بود در رابطه با عضو جنسی زنان
از اینکه در این دنیای مزخرف تنها نبودم لبخندی زدم و رفتم تا ببینم موضوع فیلم چیست
در توضیحات فیلم نوشته شده بود که تنها 30 درصد زنان در روابط جنسی ارضا می شوند و این به علت پیچیدگی و عدم آگاهی طرفین از عملکرد عضو جنسی زنانه می باشد. البته از زمانی که این تحقیات انجام شده تا کنون حتما این رقم رشد پیدا کرده است. در جوامعی مثل ایران چطور؟ چند درصد زنان حق لذت بردن در روابط جنسی را دارند؟ یا آیا اصلا می دانند که چنین حقی و چنین توانایی در وجودشان گذاشته شده است ؟
پاسخ دادن به این سوال ها مستلزم تحقیق و دسترسی به اطلاعات آماری گسترده ایست ولی در نهایت من خیلی به نتایج آمارها خوش بین نیستم

11 May 2008

من

صدایی می شنوم.
چه غوغایی بر پاست
گویی همه پایکوبان و رقصان به سویی می روند
من هیچ نمی بینم
فریاد می زنند هل هله می کنند
صدای خنده هاشان

بی قرارم,

کجا یی؟
آخر تو کجایی ای همه پاکی
حضورت همه جا جاریست
میدانم

من,
چه سنگین شده است این روزها
نفسم را تنگ می کند

بشکن! تا همه نور شود
تا شاید لحظه ای فقط لحظه ای
...


بسوزان
من,همان بهتر که سوزانده شود
که از او هیچ ندیدم جز اسارت

05 May 2008

معماری و عکاسی معماری


اگر از یک بنا 12 عکاس متفاوت عکاسی کنند, این بنا دوازده بار به شکلی متفاوت بیان خواهد شد. در واقع دیگر نه یک بنا بلکه دوازده بنای متفاوت خواهیم داشت. البته این تفاوت ناشی از امکانات متفاوت عکاسی نمی باشد.
معماری که سفارش عکاسی از اثرش را می دهد به دنبال ارزش نهادن برای اثرش می باشد؛ اثری که هنوز زمان کهنه شدن را پیدا نکرده است. تصویر این بنا, بنا را نشان نمی دهد بلکه بازگو کننده انتخاب گزینه ای عکاسش در آن لحظه خاص خواهد بود, همانطور که ستفان شملو میگوید:" این عکسها دنیای عکاس را شرح می دهند

11 April 2008

نسبت فیل و فضا در معماری



امروز برای اینکه کمی تنها باشم! به مک دونالد نزدیک خانه پناه بردم این مک دونالد از معدود مک دونالد های حومه پاریس است که همیشه خدا شلوغ می باشد. فضای داخلی به دو قسمت تقسیم شده.قسمت اول که شامل بخش سفارش غذاهم می باشد ترکیبی از سنگ و چوب است که بسیار خوب نور پردازی شده است. اما بخش دوم که سقف بلند تری دارد و ترکیبی از فلزو شیشه می باشد, از نظر کیفیت فضایی به پای قسمت اول نمی رسد با این حال یک میز خالی در آن پیدا نمی کنید. دلیلش بسیار ساده است این بخش که درواقع بخش بازی بچه ها ست یک بنای رنگی رنگی دارد که پله هایش اسفنجیست و هیچ جایش برای بچه ها خطرناک نیست در واقع این فضا به مادر و پدرهایی که هر دو خسته از سر کار روزانه آمده اند لحظاتی برای با هم بودن می بخشد در همان حال که به بچه ها کمک می کند تا بدون احساس گناه انرژی طبیعی درونیشان را تخلیه کنند و با شادی جبغ بزنند. از این بناهای رنگی اینجا زیاد دیده میشود که معمولا با بی فکری در فضای باز و دور از میزها صرف غذا قرار داده می شوند. بعضی وقتها از خودم می پرسم که آیا معماری فیل هوا کردن است یا فیلها را از آسمان گرفتن و بر روی زمین نشاندن!؟

 
Free counter and web stats